40 نكته درباره آيين پژوهش و نگارش (2)





14ـ از آفت‏هاى برخى محققان و مراكز تحقيقاتى، نظم منطقى نداشتن در مطالبشان است و سوگمندانه بايد گفت كه گاه اين بى نظمىِ تحقيقاتى را با عبارت‏هايى نامقبول و حتى گاه نامشروع همچون «نظم ما در بى‏نظمى ماست» و «اَلكَلامُ يَجُرُّ الكَلام» توجيه مى‏كنيم، در حالى كه مولايمان، حضرت اميرمؤمنان على ـ عليه السلام ـ ، چه زيبا همه ما را سفارش مى‏كنند:
«أُوصيكُما و جَميعَ وُلدى و أَهلى و مَن بَلَغَهُ كِتابى بِتَقوَى اللّهِ و نَظمِ أَمرِكُم . . . .»
«شما دو تَن (امام حسن و امام حسين ـ عليهما السلام ـ) و همه فرزندان و خاندانم و هر كسى را كه نوشته من به دست او مى‏رسد، به تقواى الاهى و نظم در كارتان سفارش مى‏كنم.»
«أَحسَنُ الكَلام ما زانَهُ حُسنُ النِّظام و فَهِمَهُ الخاصُّ و العامّ .»
«زيباترين سخن، آن است كه ساختار زيبايش آن را آراسته كرده باشد و نخبگان و همگان آن را دريابند.»
شاعر نيز چه زيبا گفته است:
بيار اى سخنگوى چابك‏سراى
بساط سخن را يكايك به جاى
15ـ طبق تحقيقاتى كه در باره نام و عنوان 100 كتاب پُرفروش دنيا صورت گرفته، اين آمار به دست آمده است كه كتاب‏هاى داراى عنوان‏هاى سه كلمه‏اى، از بالاترين درصد برخوردار بوده‏اند . پس بكوشيم كه عنوان‏هاى سه كلمه‏اى را بيش‏تر براى تحقيقات و تأليفاتمان برگزينيم .
16ـ پس از به فرجام رسيدن تحقيق و تأليفمان و پيش از دادن آن به ديگران، يك كپىِ پُررنگ و يك‏رو از آن بگيريم و هر گاه هزينه مالى سنگينِ آن در برابر چشمانمان مجسم شد، هزينه زمانى و روانى و سنگين‏ترِ گم شدن و از دست دادن پژوهش و نگارشِ چندين ماهه و حتى چندين ساله خود را در برابر چشمان اشك‏آلود و دل‏هاى بغض‏آلودمان مجسم نماييم . چه بسيار ديده يا شنيده‏ايم كه پژوهش پژوهنده‏اى و نوشته نويسنده‏اى در دست دوستى يا مشاورى يا صاحبْ‏نظرى يا مؤسسه‏اى يا ويراستارى يا ناشرى يا حروفچينى يا نمونه‏خوانى يا صفحه‏آرايى يا طراحى يا ليتوگرافى و يا چاپخانه‏اى گم شده و يا از بين رفته است . جاى دورى نرويم و به عرض مباركتان برسانيم كه گاه پژوهندگان و نويسندگانى، خودشان، يك كار پژوهشى و نگارشى را انجام داده‏اند و اينك نمى‏دانند آن را در كجا و يا بهتر بگوييم در كدام ناكجاآبادى گذاشته‏اند، يا به چه كسى و يا بهتر بگوييم به كدام ناكسى داده‏اند كه ديگر آن پژوهش و نگارش را ـ با آن همه رنج و تلاش ـ به آنان باز نگردانده است .
گفتنى است كه اين كپى را در كنار دستنوشته‏مان نگذاريم و هر دو را در كنار يكديگر نگهدارى نكنيم ؛ بلكه كپىِ دستنوشته را مثلاً در يك اتاق و خودِ دستنوشته را در اتاق ديگرى از خانه‏مان نگهدارى نماييم تا زبانمان لال، اگر دزدى به اتاقى كه صفحات دستنوشته پژوهشمان در آن جا نگهدارى مى‏شده است وارد شد و اتفاقاً كيف حاوى صفحاتِ دستنوشته را ـ به گمان اين كه حاوى پول است ـ به سرقت برد، كپىِ صفحات دستنوشته‏مان در اتاق ديگرى از خانه‏مان محفوظ مانده باشد .
17ـ چنان چه واقعاً پژوهنده و نويسنده‏ايم، فقط به فكر كيف و تلفن همراه نباشيم؛ بلكه به فكر قلم و كاغذ همراه نيز باشيم . اگر چه اغراق‏آميز است، گفته‏اند: «هر كس قلم و كاغذ به همراه خود نداشته باشد، علم و حكمت در قلب او جاى نخواهد گرفت» .
شايسته است اين قلم و كاغذ از همان نوعِ قلم و كاغذى باشد كه در تحقيقات و تأليفاتمان از آن‏ها استفاده مى‏نماييم تا يكسانى و يكدستى يادداشت‏ها از نظر جنس و رنگ قلم، و برگه‏هاى يادداشت از نظر اندازه، فاصله سطرها و حاشيه‏ها، عنوان‏گذارى، دسته‏بندى و مانند آن محفوظ بماند و پاكيزگى و زيبايى ويژه خود را از دست ندهد . گفتنى است اگر بخواهيم محكم‏كارى كنيم، بهتر است كه اين قلم و كاغذ را، هم در جيب، هم در كيف و هم در وسيله نقليه خود نيز بگذاريم .
18ـ چنان چه بخواهيم كه تعداد صفحات تحقيق و تأليفمان كم‏تر شود تا هزينه چاپ و نشر آن نيز كم‏تر گردد و در نتيجه، قيمت كتابمان براى خواننده ارزان‏تر تمام شود و كتابمان زودتر به فروش برسد، پيش از حروفچينى و پس از مشورت با ناشر و حروفچين كتابمان، از آنان بخواهيم ـ در حدى كه زيبايى و چشم‏نوازى كتابمان از بين نرود ـ شش كار را هنگام حروفچينى و صفحه‏آرايى در نظر بگيرند و انجام دهند:
يك . نوع حروف كتابمان را ـ اگر با برنامه زرنگار حروفچينى مى‏نمايند ـ از نوع حروف ميترا يا نازنين برگزينند ؛ زيرا اين حروف اصطلاحاً حروف جمع و جورى هستند و در يك سطر، كلمات بيش‏ترى را در خود جاى مى‏دهند .
دو . پوينت يا همان اندازه قلم را كوچك‏تر برگزينند . مثلاً به جاى پوينت 14، نوشته ما را با پوينت 13 حروفچينى نمايند .
سه . فاصله ميان سطرها را كم‏تر بگيرند . به طور نمونه، سطرها را با فاصله 5/6 ميلى‏متر حروفچينى و صفحه‏آرايى نمايند، نه با فاصله 7 ميلى متر .
چهار . سطرها را با طول بيش‏ترى حروفچينى كنند . مثلاً سطرهاى كتاب قطع وزيرى را با طول 13 سانتى متر حروفچينى نمايند، نه با طول 12 سانتى متر .
پنج . اگر پاورقى‏هاى تحقيق و تأليفمان كوتاهند، هر دو يا سه پاورقى را در يك سطر حروفچينى كنند .
شش . مقدار تورفتگىِ آغاز پاراگراف‏ها را كم‏تر در نظر بگيرند .
گفتنى است كه چنان چه ـ خداى نخواسته ـ بخواهيم كتابمان را چاق‏تر و فربه‏تر نشان دهيم، عكسِ نكات گفته شده را انجام دهيم .
19ـ توكل بر خداى سبحان و توسل به معصومان عليهم‏السلام و به ويژه امام زمان ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف ـ را هرگز فراموش نكنيم . يكى از محققان را مى‏شناسم كه هميشه از خداى عليم و حكيم و از امام زمان خود مى‏خواهد تا او را از انحراف و حتى از اشتباه در تحقيق و تأليف مصون بدارند و هميشه نيز اين چنين دعا مى‏كند: «خدايا ! اگر در اين تحقيق و تأليفِ من، رضايت تو و خير من وجود ندارد، مرا از ادامه آن منصرف گردان و آن را به فرجام مرسان!»
20ـ تحقيقات و تأليفات خويش را متناسب با موضوع و محتواى آن و با قلمى زيبا به معصومان ـ عليهم السلام ـ و جز آنان تقديم نماييم . مثلاً يكى از مؤلفان حوزوى، كتاب خويش را به حضرت فاطمه زهرا ـ عليها السلام ـ اين گونه تقديم كرده است:
«پيشكشم فقط
به ضريح سبز ديدگان دوست(س)
كه لحظه لحظه زيارتم
دخيل يك تبسم نگاه اوست» .
21ـ از خداى بزرگ بخواهيم همان گونه كه در پژوهش‏ها و نگارش‏هاى خود، گاه آن چنان غرق و غوطه‏ور مى‏شويم و همه چيزمان و حتى خواب و خوراك و نماز اول وقت و حضور قلب در نمازمان را نيز از ياد مى‏بريم، در نيايش‏هاى خود با خداى بزرگ و به ويژه در نمازهايمان نيز اين گونه باشيم و نمازهايمان را در اول وقت و با حضور قلب بخوانيم .
22ـ از خداى سبحان بخواهيم كه در تحقيقات و تأليفاتمان، اگر «بودِ»مان بيش از «نمودِ»مان نيست، دست كم «نمودِ»مان بيش از «بودِ»مان نباشد . به گفته سعدى در كتاب بوستان :
به اندازه «بود» بـايـد «نمود»
خجالت نَبُرد آن كه نَنْمود و بود
كه چون عاريت بركَنند از سرش
نمايد كهن جامه‏اى در برش
اگر كوتهى، پاى چوبين مبند
كه در چشم طفلان نمايى بلند
وگر نقره‏اندوده باشد نُحاس
توان خرج كردن برِ ناشناس
مَنِه جان من آب زر بر پشيز
كه صراف دانا نگيرد به چيز
زراندودگان را به آتش بَرَند
پديد آيد آن گه كه مس يا زَرَند
23ـ از خداوند رحمان بخواهيم به آن چه مى‏گوييم و مى‏نويسيم، خود نيز عمل كنيم و از آن چه ديگران را باز مى‏داريم، خود نيز دورى نماييم و چه نيك گفته‏اند: «رطب خورده، منع رطب چُون كند» .
24ـ بكوشيم تا در هنگام پژوهش و نگارش، با وضو و رو به قبله باشيم . اين قلمزن، محقق و نويسنده‏اى را مى‏شناسد كه تا كنون تحقيقات و كتاب‏هاى خويش را بدون وضو به قلم نياورده است .
25ـ بى پرده به شما بگوييم كه «اگر با پول مى‏نويسيم، ولى براى پول ننويسيم» و چنان چه ضرورتى يا اضطرارى در ميان نباشد، امتياز تحقيق يا تأليفمان را به صورت دريافت يك بار حق التأليف و براى هميشه واگذار نكنيم و اصطلاحاً آن را فيكس‏فروش ننماييم ؛ بلكه آن را به صورت دريافتِ حق التأليف در هر نوبت چاپ، به ناشران و مانند آنان واگذار كنيم و در صورتى كه مى‏توانيم، قرارداد تحقيق و تأليف خود را بر مبناى دريافت ده درصدِ قيمت هر كتاب با ضريب شمارگان (= تيراژ) كه اكنون حد متوسط و متعارف اين گونه قراردادهاست، منعقد نماييم ؛ هر چند رضايت و توافق دو طرف قرارداد، حرف اصلى و نهايى را خواهد زد و اگر مى‏توانيم، تحقيق و تأليفمان را به ويراستاران و حروفچينان و نمونه‏خوانان و طراحان و مؤسسات پژوهشى و انتشاراتىِ تازه‏كار و يا تازه به دوران رسيده ندهيم ؛ هر چند در اين امر، ممكن است استثنائاتى نيز وجود داشته باشد .
26ـ از هم اكنون يك دفتر كلاسورِ بزرگ براى تحقيقات و تأليفاتِ بعدى‏مان تهيه كنيم و براى هر موضوعى، يك يا چند صفحه سفيد در نظر بگيريم و بالاى صفحه نخستِ آن‏ها، عنوان آن موضوعات و تاريخ شروع تحقيقاتِ مربوط به آن موضوعات را بنويسيم و براى هر بخش و موضوعات ذيل آن، يك كُد جداگانه در نظر بگيريم . مثلاً كد «1» براى بخش «عقايد»، كد «2» براى بخش «اخلاق» و كد «3» براى بخش «فقه» و كد «1/1» براى موضوع عقيدتىِ «توحيد» و كد «2/1» براى موضوع عقيدتىِ «نبوت» و كد «3/1» براى موضوع عقيدتىِ «معاد» و كد «1/2» براى موضوع اخلاقىِ «تقوا» و كد «2/2» براى موضوع اخلاقىِ «توبه» و كد «1/3» براى موضوع فقهىِ «نماز» و كد «2/3» براى موضوع فقهىِ «روزه» در نظر گرفته شود .
البته در آغاز همين دفتر، فهرست بخش‏ها و موضوعاتِ ذيل هر كدام و كد مربوط به آن موضوعات را بنويسيم . آن گاه به مرور زمان، هر مطلب و نكته مهم و قابل يادداشتى كه در باره اين موضوعات را مطالعه كرديم، فوراً در قسمت و صفحه مربوط به آن موضوع بنويسيم تا فراموشمان نگردد . پس از مدتى خواهيم ديد كه داراى انبوهى از مطالب مهم و يادداشت‏هاى نو و جالب و آماده براى نگارش مقاله و كتاب و مانند آن هستيم . اين شيوه براى نگارنده تا كنون آثار و فوايد بسيارى داشته و گاه افسوس و حسرت خورده كه چرا از آغازِ كارهاى مطالعاتى و تحقيقاتى، به اين شيوه عمل نكرده است .
27ـ پژوهش‏هاى خود را با قلم «سياه» بنويسيم تا همان گونه كه در روانشناسى رنگ‏ها گفته‏اند هم از رنگى باشخصيت و نيز رايج در چاپ اغلب كتاب‏ها استفاده كرده باشيم و هم پس از كپى كردنِ دستنوشته، با كمرنگى و يا ناخوانايى حروف و كلمات آن رو به رو نگرديم .
28ـ تحقيق و تأليف خود را با خط خوش و يا دست كم با خط خوانا بنويسيم و اگر داراى خط خوش و يا خوانايى نيستيم، اين كار را به شخص ديگرى بسپاريم و يا چنان چه هزينه پاكنويس كردن با هزينه حروفچينى كردن آن تفاوت چندانى ندارد، تحقيق و تأليف خود را حروفچينى كنيم و سپس هزينه آن را از ناشر و جز آن دريافت نماييم ؛ زيرا معمولاً ناشران، اين هزينه‏ها را به ما پرداخت مى‏كنند و حتى برخى از آنان، به جهت اين كه بارى از مراحل چاپ كتاب را از دوششان برداشته‏ايم، از ما سپاسگزارى و قدردانى نيز مى‏نمايند .
بايد تأكيد بورزيم ناخوانايى و ناپاكيزگى متن و دستنوشت، ممكن است باعث شود كه ناشر بدون مطالعه دستنوشته‏مان نسبت به چاپ آن نظر منفى بدهد . پس به گفته درست و زيباى يكى از نويسندگان گوش فرادهيم: «خوانايى و پاكيزگى متن دستنوشت، عامل چاپ آن نمى‏شود، اما مانع چاپ نشدن آن مى‏گردد .»
29ـ تلاش كنيم مطالبمان را روى برگه كلاسور بزرگ بنويسيم تا هرگاه كه خواستيم ، نسبتاً به آسانى بتوانيم از مطالب آن بكاهيم و يا بر آن بيفزاييم و آن‏ها را آسان‏تر كپى نماييم و حروفچين نيز بتواند در هنگام انجام دادن كار خود، به آسانى آن‏ها را جا به جا نمايد .
30ـ مطالبمان را با فاصله تقريبى دو سانتى‏متر بين سطرها و روى يك طرف برگه بنويسيم تا هم براى تجديد نظرهاى احتمالىِ خودمان و اصلاحات قطعىِ ويراستارِ نوشته‏مان جاى خالى گذاشته باشيم و هم حروفچين كتابمان به راحتى و با غلط‏هاى كم‏ترى، مطالب ما را حروفچينى نمايد . توجه داشته باشيم كه برگه‏هاى كلاسور چهار حلقه‏اى، ديرتر از برگه‏هاى دو حلقه‏اى كنده مى‏شوند و از بين مى‏روند؛ هر چند مى‏دانيم كه برچسب‏هاى حلقه‏اى شكلى براى جلوگيرى از اين كنده شدن، در فروشگاه‏هاى لوازم‏التحرير وجود دارد .
31ـ اگر بر يك طرف برگه كاغذ، مطالبمان را مى‏نويسيم، براى حاشيه بالا، پايين و سمت چپ صفحاتِ دستنوشتِ خود، فاصله‏اى حدود دو سانتى متر و براى حاشيه سمت راست آن، فاصله‏اى حدود سه سانتى‏متر را در نظر بگيريم و آن را سفيد و نانوشته باقى بگذاريم تا هم براى اصلاحات و اضافات خود و ويراستار، جاى خالى داشته باشيم و هم حروفچين به راحتى و با غلط‏هاى كم‏ترى بتواند دستنوشت ما را حروفچينى نمايد .
شايان گفتن است كه بيشتر بودنِ فاصله يك سانتى‏متر در حاشيه سمت راست، براى جاى منگنه و يا چسب و يا صحافى كردن شيرازه دستنوشته است و در صورتى كه مطالب خود را بر پشت برگه دستنوشت نيز مى‏نويسيم، براى حاشيه سمت راست آن، فاصله‏اى حدود دو سانتى متر و براى حاشيه سمت چپ آن، فاصله‏اى حدود سه سانتى متر را در نظر بگيريم و آن را سفيد و نانوشته باقى بگذاريم .
32ـ شماره صفحات دستنوشت را در انتهاى سطر اول و به طور واضح و پُررنگ بنويسيم و در صورتى كه مطالبمان را پشت برگه نيز مى‏نويسيم، شماره صفحات پشت برگه را در ابتداى سطر اول بنگاريم .
33ـ نوشتن هر مطلب جديدى را از صفحه جديد آغاز كنيم و مطالب را پشت سر هم و به صورت طومارى ننويسيم تا چنان چه بعداً بخواهيم مطلب يا مطالبى را به دنبال و در ادامه مطالب قبلى اضافه نماييم، با مشكل كمبود جا براى آن رو به رو نگرديم .
34ـ آغاز هر فصل يا بخش را با فاصله سفيدِ 31 از بالاى صفحه آغاز كنيم تا هم دستنوشت ما زيباتر شود و هم ويراستار و حروفچين و سپس خواننده بدانند كه با فصل و بخش و مطالب جديدى رو به رو شده‏اند .
35ـ يكى از مشكلات پژوهندگان و نويسندگان، نوشتن پاورقى‏هاى مطالبشان است ؛ زيرا فراوان پيش مى‏آيد كه آنان چون به پايين صفحه دستنوشت خود مى‏رسند ، متوجه مى‏شوند كه پاورقى‏هاى آن صفحه را ننوشته و جاى خالى براى آن نگذاشته‏اند و گاه نيز اصلاً فراموش مى‏كنند كه پاورقى‏ها را بنويسند و بعداً يادشان مى‏آيد كه پاورقى فلان صفحه يا حتى صفحات را ننوشته‏اند . دو راه را براى حل اين مشكل پيشنهاد مى‏كنيم:
يك . با توجه به اين كه گفته شد پشت برگه دستنوشت را شايسته است سفيد و نانوشته بگذاريم، مى‏توانيم تمام پاورقى‏هاى هر صفحه را در پشت همان صفحه بنگاريم و به ناشر و حروفچين، اين نكته را تذكر دهيم كه پاورقى‏هاى هر صفحه در پشت همان صفحه است .
دو . به هر جاى متنِ داراى پاورقى كه رسيديم، در همان هنگام و از پايين صفحه به جهت بالاى صفحه و به اندازه تعداد سطرهاى هر پاورقى، در پايين صفحه دستنوشت خويش فاصله بگذاريم و اين فاصله را با نشانه‏اى، مانند نقطه و خط تيره پُررنگ، براى خودمان مشخص نماييم و سپس نوشتن را ادامه دهيم تا به پاورقى دوم برسيم . در اين هنگام نيز از محل نشانه پيشين و در جهت پايين به بالاى صفحه و به تعداد سطرهاى پاورقىِ دوم، فاصله مى‏گذاريم و اين فاصله را با نشانه‏اى معيّن مى‏كنيم و به همين ترتيب، پاورقى‏هاى بعدى را دوباره با همان نشانه مشخص مى‏نماييم . آن گاه و در هنگام نوشتن، به نخستين نشانه‏اى كه رسيديم، از نوشتن ادامه متن خوددارى مى‏ورزيم و نوشتن پاورقى‏ها را به ترتيب، آغاز مى‏نماييم . پس از نوشتن پاورقى‏هاى آن صفحه ـ به هر تعداد كه باشند ـ نوشتن ادامه متن را از صفحه بعدى آغاز مى‏كنيم و پاورقى‏هاى صفحات بعدى را نيز به همين گونه‏اى كه گفته شد، مى‏نويسيم . اميد است كه ديگر با مشكلى به نام پاورقى‏نويسى رو به رو نشويم .
36ـ اگر مى‏خواهيم كه متن حروفچينى شده كتابمان از زيبايى و چشم‏نوازى پسنديده‏اى برخوردار باشد، خوب است با برخى از اصطلاحات تايپى و مثلاً در برنامه «زرنگار» كه در زير آورده شده است، آشنا شويم:
يك . نام قلم (Font) كه تعيين كننده شكل اصلى قلم است، مانند قلم لوتوس، قلم ميترا و قلم كامپيوست و نازنين. مثلاً همين كلماتى كه در حال مطالعه آن‏ها هستيد، با قلم نازنين حروفچينى شده است.
دو . نماد يا سياق قلم (Style) كه تعيين كننده نمايش خاصى از يك قلم است، مانند قلم نازك، قلم سياه، قلم ايرانيك (خميده از راست به چپ)، قلم ايتاليك (خميده از چپ به راست) و تركيبات آن‏ها همچون قلم نازك ايرانيك و قلم سياه ايتاليك . مثلاً كلمه «اهواز» به صورت نازك و ايرانيك و كلمه «آبادان» به صورت سياه و ايتاليك حروفچينى شده است.
سه . پوينت قلم (Point size) كه تعيين كننده اندازه قلم است، نظير قلم با پوينت يا اندازه 10 و قلم با پوينت يا اندازه 14 . مثلاً همين جملاتى كه در حال مطالعه آن‏ها هستيد، با قلم پوينت 14 و جمله «يادگيرى روش فيش‏بردارى از ضروريات تحقيق و تأليف است» با قلم پوينت 10 حروفچينى شده است.
چهار . حالت قلم كه تعيين كننده نوع حالت عادى، اَنديس بالا، انديس پايين، كشيده و يا فشرده حروف و كلمات است . مثلاً حالت عادى كلمه «قلم» به همين صورتى بود كه ديديد و حالت كشيدگى آن به صورت «قلم» با 50% كشيدگى و حالت فشرده آن به صورت «قلم» با 50% فشردگى است. پنج . چينش قلم كه تعيين كننده نوع چينش ترازشده، راست‏چين، وسط‏چين و چپ‏چين حروف و كلمات است . مثلاً نوع چينش راست‏چين، وسط‏چين و چپ‏چين در عبارت زير نشان داده شده است:
آيين پژوهش و نگارش (راست چين)
آيين پژوهش و نگارش (وسط چين)
آيين پژوهش و نگارش (چپ چين)
37ـ بكوشيم كه هر گونه اصلاحات و اضافات مربوط به متن دستنوشته‏مان را پيش از حروفچينى كردن انجام بدهيم ؛ زيرا انجام دادن اين كار پس از حروفچينى ـ جز در موارد خاص ـ باعث ناراحتى روانىِ حروفچينان مى‏شود، حتى اگر ما ناراحتى آنان را از نظر اقتصادى، با پرداخت حق‏الزحمه آن جبران كنيم .
38ـ هنگامى كه كتاب و پژوهش ما حروفچينى شد، براى غلط‏گيرى و نمونه‏خوانى، نخست آن را به شخص ديگرى كه داراى چهار ويژگى زير است بدهيم:
يك . آشنايى نسبى با محتوا و مطالب متن نمونه‏خوانى ؛
دو . آشنايى نسبى با نشانه‏هاى نمونه‏خوانى ؛
سه . برخوردارى از دقت در هنگام نمونه‏خوانى ؛
چهار . برخوردارى از صبر و حوصله در هنگام نمونه‏خوانى .
اين كه مى‏گوييم نمونه‏خوانىِ كتابمان را نخست به شخص ديگرى بدهيم، بدين جهت است كه چون خودِ ما با مطالب كتابمان آشنا هستيم و اين مطالب از قبل، در ذهن ما نقش بسته‏اند، همين موجب مى‏گردد كه برخى از كلمات، بدون اين كه از سوى ما غلط‏گيرى شوند، از برابر چشم ما سريعاً عبور نمايند . دوم اين كه پس از غلط‏گيرى آغازين از سوى ديگران، وقت ما هنگام غلط‏گيرى مجدد، كم‏تر تلف خواهد شد .
39ـ در صورتى كه فقط خودمان مطالب حروفچينى شده را غلط‏گيرى مى‏كنيم، حتماً غلط‏گيرى به صورت مقابله متن حروفچينى شده با متن دستنوشته‏مان انجام گيرد ؛ زيرا ممكن است كه حروفچين، پاراگرافى از متن دستنوشت ما را جا انداخته و حروفچينى نكرده باشد و ما اگر غلط‏گيرى را به صورت «مقابله» انجام ندهيم و فقط متن تايپى را غلط‏گيرى كنيم، متوجه جا افتادگى مذكور و اين اشتباه بزرگ نشويم .
40ـ پس از حروفچينى، تحقيقات و تأليفات خويش را ـ افزون بر شخص ديگرى كه گفته شد ـ حتماً خودمان نيز غلط‏گيرى كنيم و اين كار را براى خود، كسر شأن ندانيم تا صحت تايپى كارمان از ضريب اطمينان بالاترى برخوردار باشد و در اين زمينه، به ديگران چندان اطمينان نداشته باشيم تا ناخواسته گاه در دام غلط‏هاى كفرآميز يا زشت‏گون و يا خنده‏برانگيز قرار نگيريم و كتاب ما مانند آن كتاب‏هايى نشود كه به جاى عبارتِ «برترين قضاوت كنندگان، حضرت اميرمؤمنان على ـ عليه السلام ـ است»، اين گونه حروفچينى شده بود: «بدترين قضاوت كنندگان، حضرت اميرمؤمنان على ـ عليه السلام ـ است» .
براى اين كه نوشتار خود را با شيرين‏كامىِ شما به پايان برده باشيم، بايد بگوييم كه يك بار عنوان كتاب «روش فيش‏بردارى و دسته‏بندى مطالب» به قلم اين جانب را بدين گونه حروفچينى كرده بودند: «روش فيش‏بردارى و بسته‏بندى مطالب» .
امام على ـ عليه السلام ـ فرمود:
«هان اى دنيا! برو و از من دور شو. برو و ديگرى را فريب بده. آيا به سراغ من آمده‏اى. آيا خود را به من نمايش مى‏دهى يا بر آن هستى تا مرا شيفته خود كنى وبه سوى خود جذب نمايى. نه هر گز چنين نخواهد شد. من تو را سه بار طلاق گفته‏ام كه ديگر بازگشتى در آن نيست. آه از ناچيزى زاد و توشه و ترس و هراس راه پر خطر و دورى از سفر و عظمت هدف.»
«دوستى دنيا عقل را فاسد مى‏كند و گوش قلب را از شنيدن حكمت ناشنوا مى‏سازد و سبب عذاب دردناك مى‏شود.»
غرر الحكم، ج3، ص397، شماره 4878
برگرفته از : فرهنگ جهاد - زمستان 1386، شماره 50
منبع: http://www.hawzah.net